ایران، لیبی نمیشه !
هشداری به دلالان کاسه لیس و اربابان شان !
آذر ماجدی

اپوزیسیون راست، مرتجع و دلال ایرانی به تکاپوی شدیدی برای آلترناتیو سازی برای مردم ایران افتاده است. کنفرانس های مختلف با نامهای دهان پرکنی از قبیل «اتحاد برای دموکراسی» در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا توسط بنیادهای جانبی تروریسم دولتی و با بودجه این کشورها، تشکیل شده است تا افرادی را که اغلب پرونده سیاه و مملو از جنایتی را با خود حمل می کنند، بهمراه برخی اصلاح طلب حکومتی همیشه کاسه لیس (یک روز رژیم جنایتکار اسلامی و روز دیگر تروریسم دولتی) گرد هم آورند تا در پشت درهای بسته با هم دوست و هم زبان شوند و در ورک شاپ های سازمان یافته توسط این قطب تروریستی در باره دموکراسی و کارکرد آن و موجه و مشروع جلوه دادن «شوراها و کنگره های» دست ساز، شرکت کنند. یک روز در کلن، یک روز در استکهلم، فردا در واشنگتن گرد می آیند، خوب سور چرانی می کنند، دستخوش می گیرند و دروغ و ریا تحویل مردم می دهند.
 
در دفاع از این طرح سیاه، گفته می شود، عین همین کار را برای لیبی و سوریه هم کردیم، چه اشکال دارد که برای ایران هم انجام دهیم. باید گفت که شما بیجا فرمودید که برای لیبی و سوریه آلترناتیوهای کپک زده، عقب مانده و ارتجاعی ساختید و بر مردم بجان آمده لیبی تحمیل کردید و می خواهید با دخالت نظامی در سوریه به مردم این کشور هم حقنه کنید. اما جامعه ایران متفاوت است. تحمیل آلترناتیوهای سیاه و ارتجاعی دست ساز را به آسانی به مردم ایران نمی توان تحمیل کرد. جامعه ایران از نظر سیاسی بسیار پیشرفته، روشن و قطبی است.
 
جامعه ایران در انقلاب ۵٧ یکبار آلترناتیو سازی امپریالیستی را تجربه کرده است و هنوز دارد تاوان آنرا پس می دهد. مردم، گوادولوپ را از یاد نبرده اند؛ ما نیز اجازه نخواهیم داد که از یاد ببرند. کمونیسم کارگری در ایران سابقه طولانی فعالیت دارد؛ طبقه کارگر ایران نقش خود را در به زیر کشیدن یک دیکتاتوری تا دندان مسلح تجربه کرده است و تا چند سال پس از پیاده شدن دسیسه گوادولوپ در حال شکل دادن به جنبش شورایی خویش بوده است؛ هزاران کمونیست و آزادیخواهی که در زندانهای سیاه اسلامی بقتل رسیده اند، یاد و خاطرشان در اذهان مردم زنده و عزیز است؛ کمونیسم کارگری مسلحانه با این رژیم و با بورژوازی قومی جنگیده است؛ کمونیسم کارگری سالها یک سد محکم در مقابل فعالیت های رژیم اسلامی و اپوزیسیون پرو رژیم در خارج کشور بوده است؛ تمام اینها به جامعه ایران یک ویژگی مهم سیاسی - اجتماعی می دهد، که دیگر به هیچ هواپیمایی دولتی و خصوصی از ایرفرانس گرفته تا لوفت هانزا و اس آ اس، اجازه وارد کردن آلترناتیو به فرودگاه تهران نخواهد داد. شنیع است وقتی می بینیم کسانی که یکبار در هواپیمای ایرفرانس همراه امام جلادشان به ایران آمدند و بنیادهای کشتار را سازمان دادند، اکنون از چهره های اصلی این آلترناتیو سازی، اما به سبک «دموکراتیک» آن شده اند. آیا اینها مردم ایران و نیروهای کمونیست و چپ انقلابی را هالو فرض کرده اند، که به خود اجازه چنین گستاخی هایی را داده اند؟

خیر، چنین نیست. آنها اتفاقا خوب می دانند که با چه کسانی طرفند، بهمین خاطر ژست «نادم» و «هنرمند» و دموکرات بخود گرفته اند. بهمین خاطر است که اردوى دولتهای ترويستى نمی توانند مانند گوادولوپ و موارد دیگر راحت در یک سالن، بدون دغدغه بنشینند و طرح ریزی کنند. مجبور شده اند در کنار چهره های بدنامی که علیه شان پرونده بجرم جنایت علیه بشریت موجود است، تعدادی چهره باصطلاح خوشنام بی بو و خاصیت را هم یدک بکشند. بهمین خاطر است که با وجود آنکه محل و جلسه را مخفی کرده اند، مجبور به دادن اطلاعیه شده اند تا صورت ظاهر را «دموکراتیک» نگاه دارند. بهمین خاطر است که مجبور شده اند با تعدادی جنایتکار و بی بو و خاصیت دکور مصاحبه رادیویی کنند. بهمین خاطر است که این جنایتکاران و کاسه لیسان در همین مصاحبه سر به کربلای شوروی و استالین می زنند تا به خیال خود کمونیسم را نزد مردم بدنام کنند؛ بهمین خاطر است که گفته اند تعداد موئنثین در این کنفرانس ها باید زیاد باشد؛ بهمین خاطر است که به خدا و قرآن قسم میخورند قصدشان آلترناتیو سازی نیست و فقط می خواهند با هم گپ دموکراتیک بزنند و با هم دوست شوند. چقدر اینها لطیف و ملوس اند !

اما با تمام این نقشه های ظریف و حساب شده، با تمام این ژست های ریاکارانه، با تمام رسانه های چکمه لیسی که برای طرح و تبلیغ پروژه خود در اختیار داشته اند، کمونیست ها را دستکم گرفتند.**

کنفرانسی که میرفت بلای لیبی را برای ایران دوبلیکیت کند، توسط کمونیست ها و چپ های انقلابی در استکهلم به یک افتضاح سیاسی بدل شد. مجبور شدند از خود انتقاد کنند. واقعا که چقدر در این ورک شاپ ها خوب درس دموکراسی آموخته اند! پس از افشای دسیسه های ارتجاعی شان، از خود برای مخفی کردن محل و برگزاری کنفرانس در پشت درهای بسته انتقاد کردند! گویی این تمام اشکال کارشان است. باز کوشیدند که همه چیز را درست و موجه جلوه دهند و بگویند که از اشتباه خود آموخته اند و دفعه بعد حتما علنی خواهد بود. اما باید رویای بقدرت رسیدن و بساط لفت و لیس راه انداختن مثل دولت کثیف عراق و لیبی را بخواب ببرند. ما نخواهیم گذاشت در ایران این سناریو تکرار شود .

اما چرا در این شرایط تروریسم دولتی و دلالان کاسه لیس ایرانیش این چنین فعال شده اند؟ چه شرایطی این تکاپو و جت سواری از یک شهر به شهر دیگر را لازم و مطلوب کرده است؟ پاسخ را می توان از جمله در یک مقاله منتشر شده از ناصر محمدی معاون سردبیر کیهان لندن و کارشناس صدای آمریکا در کيهان لندن جستجو کرد :

«حساسیت و اهمیت برهه کنونی در آن است که پس از سی و سه سال برای نخستین بار جامعه بین‌المللی ناگزیر شده است در کنار مردم ایران قرار گیرد و در راه برکناری رژیم اسلامی حرکت کند. این واقعیت تاریخی را نمی‌توان از نظر دور داشت که وقوع هر تغییر عمده‌ای در کشور ـ از جمله تغییر رژیم ـ مستلزم همکاری همزمان و هماهنگ میان نیروهای داخلی و خارجی است، چنانکه چنین امری سی و سه سال پیش اتفاق افتاد ...

اما امروز معادلات و محاسبات سیاسی عوض شده است. کشورهای غربی بعد از سه دهه مدارا و مماشات، سرانجام به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توان با رژیم ولایت فقیه همکاری و تعامل داشت. از همین رو برای نخستین بار به طور جدی در صدد اعمال فشار بر حکومت ایران و انزوای بین‌المللی آن برآمده‌اند که در همین مدت کوتاه آثار آن ظاهر شده {یعنی فقر و فلاکت خانمان برانداز روز افزون مردم} و رژیم اسلامی را فلج کرده و دیر نیست که آن را به زانو درآورد. … مهم این است که اعمال فشار بین‌المللی و تبلیغاتی علیه رژیم اسلامی، فرصتی استثنایی را در اختیار مردم ایران گذاشته که پروژه همبستگی میان اپوزیسیون ـ در داخل و خارج ـ را به اجرا بگذارند و زمینه تشکیل یک رژیم دموکراتیک در آینده ایران را فراهم سازند.» (ناصر محمدی، کيهان لندن٬ طرح «شورای دمکراسی» راهکاری عملی برای اتحاد و همبستگی اپوزیسیون). جمله درون آکولاد از ما است.

این نوشته را باید کمی کالبد شکافی کرد. به این جمله دقت کنید: «پس از سی و سه سال برای نخستین بار جامعه بین‌المللی ناگزیر شده است در کنار مردم ایران قرار گیرد و در راه برکناری رژیم اسلامی حرکت کند.» معنای واقعی این جمله ظاهرا پر صلح و همبستگی، اشاره به تحریم های شدید اقتصادی علیه ایران و تهدید جنگ نظامی است. تحریم اقتصادی ای که مردم کارگر و زحمتکش ایران که پیش از این زیر خط فقر دست و پا می زدند و از فقر و فلاکت به خودکشی، فحشاء و اعتیاد روی آورده بودند را به ورطه نابودی کشانده است. اینها، این دلالان سیاسی چکمه لیس دلشان را به تحریم اقتصادی و حمله نظامی به ایران خوش کرده اند. آروزی لیبی سازی از ایران قلقلک شان داده و قلب هایشان را به شعف آورده است. می خواهند بر روی ویرانه های جامعه از هم گسیخته، بر تل اجساد مردم زحمتکش و شریف، بر تل کشته های کودکان در مدارس، بقدرت و نان و آبی برسند. این آن برهه حساس و پر اهمیتی است که این نویسنده همیشه مباشر، و تمام این دلالان سیاسی به آن امید بسته اند .

به مصاحبه یکی از این دلالان چاقوکش با روزنامه اس وی دی سوئد نگاهی بیاندازیم تا بیشرمی جنایتکارانه این دلالان را بهتر دریابیم. عبدالله مهتدی، یکی از شرکت کنندگان در کنفرانس استکهلم است؛ یک قوم پرست سرشناس که در جلسات تشکیلاتیش به روی مخالفینش اسلحه می کشد و مسئول سازمانی است که جوانان از دنیا بیخبر را به یمن خوش نامی کومه له به کشتن می دهد؛ کسی که پیش از این بر روی تل اجساد بمباران شده مردم عراق و صد هزار سرباز تسلیم شده عراقی که تانک های آمریکایی از روی سنگرهای آنها عبور کرد، کوشید در میان  برادران قوم پرست کبیرش مام جلال طالبانى و کاک مسعود بارزانی «دوستان حال و آینده اش» را جستجو کند؛ او در رویای شیرین مام جلال دوم شدن از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند. این قوم پرست کراوات پوش در این مصاحبه از تحریم های اقتصادی دفاع می کند و بی شرمانه میگوید مردم باید «بها» بپردازند. باید پرسید بهای چه چیزی را؟ بهای به نان و آب رسیدن شما و جریان باند سیاهی تان؟ بهای لفت و لیس شما چاقوکشان قوم پرست را؟ سپس می گوید: «اگر حمله به ایران در مقیاس کوچکی انجام پذیرد ممکن است رژیم جان بدر ببرد اما با یک حمله در مقیاس بزرگ تصور نمی کنم رژیم زنده بماند.» (روزنامه اس وی دی، سوئد، ۱۳ فوریه ۲۰۱۲) توجه کنید: ایشان به یک بمباران محدود هم رضایت نمی دهد. بمباران وسیع و خانمان برانداز همچون عراق را در سر می پروراند. لابد پیش خود می گوید: اگر مام جلال می تواند رئیس جمهور شود، چرا نه من؟

هر جک و جانوری به اسم اپوزیسیون دموکرات به تکاپوی گرفتن سهمی از ویرانی و کشتار مردم افتاده است. ۴ تا عبارت یاد گرفته اند و طوطی وار تکرار می کنند: دموکراسی، حقوق بشر، جدایی دین از دولت، رفراندوم. این کلمات یا اسم رمزهای آلترناتیو سازی آمریکا و دول موئتلفش ورد زبان کسانی شده است که قبل از هر چیز در روزی که مردم رژیم اسلامی را به زیر کشند، باید بر صندلی محاکمه قرار گیرند و برای جنایاتی که علیه مردم سازمان داده اند محاکمه شوند. نگاهی به لیست برخی از شرکت کنندگان در این افتضاخ آلترناتیو سازی، ماهیت این طرح های شوم را برملا می کند: سازگارا، مخملباف، سازمان اکثریت، نوری زاده، آهی و قس علیهذا .

باید به تروریسم دولتی، به آمریکا، اروپا و اسرائیل گفت که ایران لیبی نمیشه. ما کمونیست های کارگری این امر را تضمین می کنیم. در هر سوراخی که پنهان شوید، دسیسه هایتان را افشاء می کنیم. اجازه نمی دهیم که یک گوادولوپ دیگر، حال با اسم های شیک، راه بیاندازید و آرزوی مردم برای دستیابی به سعادت و یک دنیای بهتر، برای رسیدن به یک جامعه آزاد، برابر و مرفه برای همگان را ویران کنید. اجازه نمی دهیم که یک عراق دیگر یا لیبی دیگر در ایران بسازید. جامعه را ویران کنید و مردم را به قوم ها و مذاهب مختلف تقسیم کنید و به جان هم بیاندازید. اجازه نمی دهیم این دلالان فاسد، جنایتکار و کاسه لیس را در ایران بقدرت برسانید. مردم با نیروی متحد و متشکل خود رژیم اسلامی را بشیوه ای انقلابی به زیر خواهند کشید و تمام این جناتیکارانی که اکنون جلوی سازمان سیا و موساد برای دستخوش گرفتن و دستور گرفتن به صف شده اند را به محاکمه خواهند کشید. حزب اتحاد کمونیسم کارگری و جنبش کمونیسم کارگری بهمراه مردم کارگر و زحمتکش و آزادیخواه این کابوس شوم شما را نقش بر آب خواهند کرد .

*  اعلام شده است که هزینه نشست شهر کلن را که در آن ۸۲ تن شرکت کرده بودند، بنیاد دموکراسی برای ایران پرداخته است که توسط لابی پرو اسرائیلی در آمریکا بنیان گذاشته شده است و از طریق کمک های اینها و دولت اسرائیل تامین میشود. ضمنا پیش از این دو سمینار اخیر، سمیناری در رابطه با تحقق «دموکراسی در ایران» از سوی «مرکز مطالعاتی عربی- ایرانی» که نوری زاده از مسئولین آنست، در لندن برگزار شد که بودجه آن را عربستان سعودی تأمین می‌کند.
**  در حاشیه این آلترناتیو سازی های امپریالیستی، رسانه های چکمه لیس مذبوحانه کوشیده اند آبروی رفته رژیم سابق را به جوی بازگردانند. آخر هر چه باشد یکی از سازماندهندگان اصلی این کنفرانس ها، از شاه پرستان کبیر است. مصاحبه تلویزیون آمریکا با ثابتی قاتل ساواک از این نوع تحرکات است. با بیشرمی تمام ثابتی را روی صفحه تلویزیون آورده اند تا از جنایت رژیم شاه و ساواک دفاع کند و مانند روزهایی که بعنوان مقام امنیتی روی صحنه تلویزیون سلطنت ظاهر میشد، کمونیست ها و مبارزین علیه رژیم دیکتاتوری و اختناق شاه را خرابکار و تروریست بنامد. باید کمی از وقایع فاصله گرفت و تمام تصویر را دید. یک طرح شوم آلترناتیو سازی از عناصر جنایتکار رژیم سابق و فعلی در کار است که قرار است با تعدادی فعال ملی - اسلامی جنبش های اجتماعی حقوق زن و غیره تزئین شود .